چراغ هدایت مصباح الهدی

اطلاعات مذهبی

چراغ هدایت مصباح الهدی

اطلاعات مذهبی

البخل

325البُخلُ 
الکتاب: 
(الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتَاهُمُ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکَافِرِینَ عَذَابا مُهِینا) . (1) 
(ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللّه ِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللّه ُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْما غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ) . (2) 
(انظر) النساء : 53 ، الإسراء : 100 ، الحدید : 24 ، القلم : 12 . 
الحدیث: 
1689- الإمامُ علیٌّ علیه السلام : البُخْلُ جامعٌ لِمَساوئِ العُیوبِ، و هُو زِمامٌ یُقادُ بهِ إلى کلِّ سُوءٍ . (3) 
1690- عنه علیه السلام : البُخلُ عارٌ . (4) 
1691- عنه علیه السلام: البُخلُ جِلْبابُ المَسْکَنَةِ . (5) 
1692- عنه علیه السلام: البُخلُ بالموجودِ سُوءُ الظَّنِّ بالمَعبودِ . (6) 
===========

 بُخل - 5 - 325بُخل 
قرآن: 
«آنان که بخل مى ورزند و مردم را به بخل فرمان مى دهند و آنچه را که خداوند از فضل خویش به آنان داده است پوشیده نگه مى دارند. و ما براى کافران عذابى خوار کننده فراهم آورده ایم». 
«آگاه باشید که شما را دعوت مى کنند تا در راه خدا انفاق کنید. بعضى از شما بخل مى ورزند و هر کس که بخل ورزد در حقّ خود بخل ورزیده است ؛ زیرا خدا بى نیاز است و شما نیازمندید. و اگر روى برتابید به جاى شما مردمى دیگر آرد که هرگز همسان شما نباشند». 
حدیث: 
1689- امام على علیه السلام : بخل، در بردارنده همه بدیها است و افسارى است که [بخیل] به وسیله آن به سوى هر بدى کشانده مى شود. 
1690- امام على علیه السلام : بخل، ننگ است. 
1691- امام على علیه السلام : بخل، رداى بینوایى است. 
1692- امام على علیه السلام : بخل ورزیدن در آنچه دارى، بدگمانى به معبود است. 
=========== 
1-النساء : 37 . 
2-محمّد : 38 . 
3-نهج البلاغة : الحکمة 378، بحار الأنوار : 73 / 307 / 36 . 
4-نهج البلاغة : الحکمة 3 . 
5-بحار الأنوار : 77 / 238 / 1 . 
6-غرر الحکم : 1258 . 
===========

تشویق به ایثار

1تشویق به ایثار 
قرآن : 
«و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم مى دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند . و آنها که از خسّت نفس خویش ، مصون بمانند ، آنان ، همان رستگاران اند» . 
«و خوردنى را ، با وجود دوست داشتن آن ، به بینوا و یتیم و اسیر مى خورانند . ما شما را فقط براى خدا اطعام مى کنیم و از شما هیچ پاداش و سپاسى نمى خواهیم» . 
حدیث : 
1- الکافى ـ به نقل از اَبان بن تغلب ـ : [به امام صادق علیه السلام ]گفتم : مرا از حقّ مؤمن بر مؤمن ، آگاه فرما . فرمود : «ابان! این موضوع را بگذار و از آن ، بگذر» . گفتم : نه ، فدایت شوم . و به ایشان ، اصرار ورزیدم. پس ، فرمود : «اى ابان! [از حقوق مؤمن بر مؤمن ، این است که ]دارایى ات را با او به دو نیم ، قسمت کنى» . سپس به من نگریست و چون حالت [اعجاب ]دست داده به مرا دید ، فرمود : «اى ابان! مگر نمى دانى که خداوند عزّ و جلّ از ایثارگران ، یاد کرده است؟». (5) گفتم: چرا، فدایت شوم. فرمود: «هر گاه دارایى ات را با او قسمت کنى ، هنوز ایثار نکرده اى ؛ بلکه تو و او یکسانید . وقتى ایثار اللهم الرزقنا زیارت الحسین مى کنى که از نیم دیگر هم به او بدهى» . 
=========== 
1-الحشر : 9 . 
2-الإنسان : 8 و 9 . 
3-إشارة إلى قوله تعالى :    «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»    . 
4-الکافی : 2 / 172 / 8 . 
5-اشاره است به آیه شریف :    «و [دیگران را] بر خویشتن مقدّم مى دارند ، هرچند خودشان نیازمند باشند» .    
=========== 
14- الإمامُ العسکریُّ علیه السلام ـ فِی التَّفسیرِ المَنسوبِ إلَیهِ ـ : شیعَةُ عَلِیٍّ علیه السلام هُمُ الَّذینَ یُؤثِرونَ إخوانَهُم عَلى أنفُسِهِم و لَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ. (1)


ایا می دانید عمر از بازگو شدن راز نسب خود هراس داشت

آیا میدانید عمر از باز گو شدن راز,, نسب خویش هراس داشت و می‌گفت کسی از نسب من سؤال نکند؟
تاریخ المدینه المنوّره، ج3، ص797.


آیا میدانید در شکل و شمایل عمر نوشته‌اند: عمر مردی دراز قد و درشت هیکل بود. عمر سرش به شدّت طاس بود، یعنی هیچ مویی بر سرش دیده نمی‌شد. رنگ چهره‌ی عمر سیاه و قرمز بسیار تند و تیره بود؟
تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص131. طبقات الکبری، ج3، ص325. تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص131

آیا میدانید عمرو عاص عمر را این‌گونه توصیف می‌کرد: سپس آن چپ دست، چشم چپ و لوچ، زاده‌ی 
حنتمه به حکومت رسید؟
تاریخ یعقوبی، ج2، ص174

آیا میدانید صدای عمر آن‌چنان هولناک بود که مرد آرایشگری مشغول کوتاه کردن صورت عمر بود، که ناگهان عمر سرفه‌ای کرد، و آرایشگر بخت برگشته از ترس، خود را نجس کرد؟
کنزالعمال، ج12، ص564، شماره‌ی35769، تاریخ عمر بن الخطاب، ابن جوزی، ص12

آیا میدانید چهره‌ی عمر چنان وحشت آفرین و هولناک بود که وقتی زن حامله‌ای را جهت تحقیق در مورد مسئله‌ای احضار کرد، زن به مجرد مشاهده‌ی عمر، از شدت ترس، فرزندش سقط شد و مرده به دنیا آمد؟
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص174


آیا میدانید عمر دلاّل خر و شتر و استر بود؟
تاج العروس، ج4، ص281، لسان العرب، ج1، ص379

آیا میدانید هر وقت عمر به یکی از افراد خانواده‌اش غضب می‌کرد، تا دست او را گاز نمی‌گرفت، آرام نداشت؟
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج12، ص44


آیا میدانید عمر دستش را در مخرج شتر (محل بیرون آمدن فضولات) فرو می برد و می‌گفت: می‌ترسم که فردای قیامت از آن‌چه با تو می کنم، مؤاخذه شوم؟
تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص139، تاریخ عمر بن الخطاب، ابن جوزی، ص91، الطبقات الکبری، ج3، ص286


آیا میدانید عبدالله بن عمر می‌گوید: پدرم عمر را دیدم که آب از دهانش سرازیر است. پرسیدم: ای رهبر مسلمین، تو را چه شده؟! گفت: دلم هوس ملخ بریان شده کرده؟
کنزالعمال، ج12، ص648، شماره‌ی 35976


آیا میدانید عمر می‌گفت گوشت سوسمار بیشتر مورد علاقه من است تا گوشت مرغ؟
کنزالعمال، ج15، ص448، شماره‌ی41777


آیا میدانید عمر دستور میداد در معاملات فریب کاری کنید. أبوموسی می‌گوید: گفتم: ای خاندان عمر، مردم را گول نزنید. عمر گفت: این‌جا بازار است؟

آیا میدانید بخاری از ابن عباس نقل می کند که گفت: یک سال تمام صبر کردم و می‌خواستم مسئله‌ای را از عمر بپرسم اما جرأت آن را نداشتم و از او می ترسیدم تا اینکه روزی از او پرسیدم : آن دو زنی که بر علیه پیامبراعتصاب کرده و هیاهو به راه انداختند، که بودند؟! عمر گفت: عایشه و حفصه؟
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج12، ص116


آیا میدانید عمر به مردم وصیت میکرد با برهنه گذاشتن زنان در خانه از آنها بهره جویید؟
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج12، ص116


آیا میدانید انس بن مالک می‌گوید: کنیزان عمر بدون هیچ پوشش و حجابی، در حالی که موی سرشان بر سینه‌های عریانشان آویخته بود، از ما پذیرایی می‌کردند؟
کنزالعمال، ج15، ص486، شماره‌ی 41927



آیا میدانید عمر دست خطّ رسول خدا را زیر پا گذاشت و گفت: نه! نبوّت و رسالتی در کار نبود او تنها یک شاه بود؟
تاریخ المدینه المنورة، ج1، ص596


آیا میدانید عمر می‌گفت: در جاهلیت هیچ کس به اندازه‌ی من شراب نمی‌خورد؟
تاریخ مدینة المنورة، ج3، ص814، کنزالعمال، ج5، ص505، شماره‌ی13746



آیا میدانید خالد درباره عمر گفته است: این کار آن چپ دست و ابن امّ شمله (فرزند شراب) که به من حسادت می‌کند تا فتح عراق به دست من صورت نگیرد؟
تاریخ طبری، ج4، ص44، حوادث سنة الثالثة عشرة

آیا میدانید عمر در دوران ریاستش، شراب میخورد و میگفت: شراب تند را به وسیله‌ی آب بشکنید و بخورید و همچنین میگفت: ما این شراب تند را می‌خوریم تا گوشت شتر را در معده‌ی ما تکه تکه کند؟
کنزالعمال، ج5، ص516، شماره‌ی13778 کنزالعمال، ج5، ص514، المصنف، ج5، ص78، شماره‌ی23866. سنن نسائی، ج4، ص326


آیا میدانید هر گاه عمر بول می‌کرد، به غلامش می‌گفت: چیزی بده تا خود را با آن پاک کنم. من هم چوب یا سنگی به او می‌دادم. یا آلتش را با دیوار یا زمین پاک می‌کرد. ولی آن را با آب نمی‌شست؟
کنزالعمال، ج12، ص625، شماره‌ی35929 ـ طبقات الکبری، ابن سعد، ج3، ص318


آیا میداند عبدالرحمن می‌گوید: عمر را دیدم که پس از ادرار، آلتش را خاک مال کرد، و بعد رو به ما کرد و گفت: به ما این‌گونه آموختند؟
کنزالعمال، ج9، ص518، شماره‌ی27236


آیا میدانید بعد از توالت برای عمر غذا آوردند و به او گفتند: بگوییم آب بیاورند تا دستانت را بشویی؟ گفت: با دست راست می‌خورم و با دست چپ خود را پاک می‌کنم. پس بدون آن‌که دستان خود را بشوید، شروع به غذا خوردن کرد؟
کنزالعمال، ج15، ص428، شماره‌ی41694


آیا میدانید عمر بعد از صرف غذا، میگفت دست‌هایت را با باسن خود تمییز کن یا آن را به حال خود رها کن؟
کنزالعمال، ج12، ص632، شماره‌ی35949



آیا میدانید زید بن وهب می‌گوید: عمر را دیدم که ایستاده بول می‌کرد. اما پاهای خود را آنقدر از هم باز کرده بود که به حالش ترحّم کردم؟
کنزالعمال، ج9، ص519، شماره‌ی27237



آیا میدانید عمر در جنگها حتی یک نفر را نکشته و حتی مجروح نکرده است و سنیها هیچ مدرکی بر شجاعت عمر در جنگها ندارند؟


آیا میدانید عایشه می‌گوید: در جنگ خندق، پس از فرار وارد باغی شدم. جمعی از مسلمانان را دیدم که در آنجا پنهان شده بودند، از جمله‌ی آنها عمر بن الخطاب بود؟
مسند احمدبن حنبل، ج6، ص141، کنزالعمال، ج10، ص442، شماره‌ی30077


آیا میدانید بخاری از أبا قتاده نقل می‌کند که در غزوه‌ی حنین مسلمانان پراکنده شده و می‌گریختند. من هم همراه آنها رفتم تا که عمر را در میان افراد فراری دیدم. از او پرسیدم: مردم را چه می‌شود؟ چرا فرار می‌کنند؟ عمر گفت: دستور خدا چنین بود؟
صحیح بخاری، کتاب المغازی، ـ باب قول الله تعالی : ویوم حنین...

آیا میدانید عمر در جنگ خیبر با یارانش پا به فرار گذاشت. پس از آنکه محضر رسول خدا رسیدند، عمر آنها را متهم به ترسو بودن و فرار می‌کرد و آنها هم عمر را ترسو و فراری می‌خواندند؟
المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص37



آیا میدانید عامر بن ربیعة درباره عمر به همسرش گفته است قسم به خدا عمر اسلام نمى آورد تا اینکه الاغ خطاب هم اسلام آورد ( یعنى حتى اگر الاغ هم اسلام بیاورد او اسلام نمى آورد ) از بس که بر مسلمانان سخت گیر بود؟

ادعای بیهوده عالم سنی

شیخ احمد جامى، عالم اهل سنت بر بالاى منبر گفت: مردم هر چه میخواهید از من بپرسید.

زنى فریاد زد:
اى مرد! ادعاى بیهوده نکن!
خداوند رسوایت خواهد کرد..
هیچ کس جز على (ع) نمى تواند بگوید که پاسخ تمام سؤالات را میداند.

شیخ گفت: اگر سؤالى دارى بپرس !

زن گفت: مورچه اى که بر سر راه سلیمان نبى آمد، نر بود یا ماده ؟
شیخ گفت: سؤال دیگرى نداشتى؟ این دیگر چه سؤالى است؟ من که نبوده ام ببینم نر بوده یا ماده.
زن گفت: نیازى نبود آنجا باشى. 
اگر با قرآن آشنایى داشتى میدانستى در سوره نمل آمده که "قالت نمله" مشخص میشود مورچه ماده بوده.

مردم به جهل شیخ و زیرکى زن خندیدند.

شیخ(از روی عصبانیت) گفت:
اى زن آیا با اجازه شوهرت در اینجا هستی یا بدون اجازه؟ اگر با اجازه آمده اى که خدا شوهرت را لعن کند و اگر بى اجازه آمده ای، خدا خودت را لعن کند.
زن گفت: ای شیخ بگو بدانیم آیا عایشه با اجازه پیامبر به جنگ امام زمان خود، على (علیه السلام) رفته بود و یا بدون اجازه؟
شیخ بیچاره نتوانست جواب گوید. 

[ الغدیر علامه امینی. ج 11 ]



لبیک یا علی
لبیک یا علی
لبیک یا علی