چراغ هدایت مصباح الهدی

اطلاعات مذهبی

چراغ هدایت مصباح الهدی

اطلاعات مذهبی

دستور پیوستن به انقلاب کنندگان

484دستور پیوستن به انقلاب کنندگان 
2370- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : ما خاندانى هستیم که خداوند آخرت را به جاى دنیا برایمان برگزید. پس از من، خاندانم با سختى و آوارگى و تبعید رو به رو خواهند شد، تا آن که از مشرقْ زمین مردمى قیام مى کنند با پرچمهاى سیاه، که حق را مى طلبند اما به آنان داده نمى شود، و از این رو دست به جنگ مى زنند و پیروز مى شوند و آنچه خواسته اند به آنها داده مى شود، لیکن آن را نمى پذیرند، تا به مردى از خاندان من بسپارندش؛ مردى که همنام من است  .........  او فرمانرواى جهان مى شود و دنیا را پر از عدل و داد مى کند همچنان که آن را پر از ظلم و بیداد کرده بودند. هر یک از شما، یا بازماندگان شما که این مردمان را درک مى کند به آنان بپیوندد، اگر چه با چهار دست و پا رفتن روى برف باشد ؛ زیرا آن پرچمها، پرچمهاى هدایت است. 
2371- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ همچنین ـ فرمود: تا آن که مردمى از این جا، از طرف مشرقْ زمین، مى آیند که پرچمهاى سیاه دارند ـ دو یا سه بار ـ حق را مى طلبند اما از دادن حق به آنان خوددارى مى کنند. در نتیجه دست به پیکار مى زنند و پیروز مى شوند. در این هنگام حق را به آنان مى دهند ، اما ایشان نمى پذیرند، تا آن را به مردى از خاندان من بسپارند. او دنیا را پر از عدل مى کند همچنان که از ستم آکنده بود. هر کس از شما این مردمان را درک کند، باید که به آنان بپیوندد، حتى اگر براى این کار ناچار باشد روى برف بخزد؛ که او مهدى است. 
=========== 
1-کنز العمّال : 38677. 
2-الملاحم و الفتن : 118/111. 
===========

کتاب میزان الحکمه حرف الثاء

نماز در زیر رگبار تیر

(78) نماز در زیر رگبار تیر

رسول خدا صلى الله علیه و آله با سربازان اسلام براى سرکوبى عده اى از مشرکین حرکت نمود.
در این پیکار زنى تازه عروس اسیر مسلمان شد که شوهرش در مسافرت بود.
هنگامى که از سفر برگشت اسارت زنش را به او خبر دادند، او در تعقیب لشکر اسلام راه افتاد.
پیغمبر اسلام در محلى فرود آمد و دستور داد عمار پسر یاسر و عباد پسر بشر نگهبانى کنند؟
این دو سرباز شب را به دو قسمت تقسیم کردند. بنا شد قسمت اول شب را عباد و قسمت دوم را عمار پاسدارى کنند.
عمار به خواب رفت و عباد از فرصت استفاده نمود و به نماز ایستاد که در آن دل شب راز و نیازى با آفریدگار خود داشته باشد.
در آن وقت شوهر زند رسید، شبهى را دید ایستاده است . از تاریکى شب نفهمید که او انسان است یا چیز دیگر.
تیرى به سوى او شلیک کرد، تیر بر پیکر عباد نشست ، عباد نماز را ادامه داد و قطع نکرد.
پس از آن تیرى دیگر انداخت . آن هم بر پیکر وى رسید.
عباد نمازش را کوتاه نمود، به رکوع و سجود رفت و سلام گفت و نماز را تمام کرد. آنگاه عمار را بیدار کرد و او را از آمدن دشمن باخبر ساخت .
وقتى که عمار او را در آن حال دید که چند تیر بر بدنش اصابت کرده او را سرزنش کرده و گفت :
چرا در تیر اول بیدارم نکردى ؟
عباد گفت :
هنگامى که تیرها به سوى من شلیک شدند من در نماز بودم و مشغول خوانده سوره (کهف ) بودم و نخواستم آن سوره را ناتمام بگذارم . چون تیرها پى در پى آمد به رکوع و سجود رفته و نماز را تمام کردم و تو را بیدار نمودم . اگر نمى ترسیدم از این که دشمن به من رسیده و به پیغمبر صلى الله علیه و آله صدمه اى برساند و در پاسدارى که به عهده من گذاشته شده کوتاهى کرده باشم ، هرگز نماز را کوتاه نمى کردم اگر چه کشته مى شدم .
دشمن که فهمید مسلمانان از آمدن او باخبرند پا به فرار گذاشت و رفت .(103)
بحارالانوار ج پنجم قسمت دوم